شاید باورت نشود اما من تا همین امروز
نمی دانستم که عاشقت شده ام...
امروز که تو را دیدم
دوباره دست و پایم را گم کردم...
دوباره تپش قلبم زیاد شد...
دوباره میخواستم از خوشحالی فریاد بزنم...
همه مرا با این حال دیدند...
همه گفتند عاشقت شده ام...
همه گفتند حالم دیدنیست...
اما من که میدانم
من به این گونه تو را دیدن عادت کرده ام...
من و عاشقی سال هاست بیگانه ایم..
نظرات شما عزیزان:
معسی ک ب وبم سر زدی
بازم از این کارا بکن
...که داشتنش جبران همه نداشتن هاست
چه ملیح و دوست داشتنی.....
[ پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:من و عاشقی,بیگانه,تپش قلبم,عاشقت,, ] [ 6:52 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[